پرسش :
چگونه ريشه توكل را در خويش بپرورانيم؟
شرح پرسش :
پاسخ :
قبل از آن كه به پاسخ سؤال شما بپردازيم، لازم است در مورد اهميت توكل به خدا و تعريف آن به اجمال اشاره كنيم.
اهميت توكل از نظر آيات و روايات
خداوند در موارد متعدد توكل برخدا را از ويژگيهاي افراد با ايمان ميداند و ميفرمايد: و علي الله فتوكّلوا ان كنتم مؤمنين؛[1] برخدا توكل كنيد اگر ايمان داريد». و يا اين كه: «و علي الله فليتوكل المؤمنون؛[2] افراد با ايمان بايد تنها برخدا توكل كنند». در روايات نيز از «توكل» به معناي يكي از اركان ايمان ياد شده است.[3]
حقيقت و معناي توكل
حقيقت توكل اين است كه انسان كارهاي خودش را به خدا واگذار كند و همه چيز را از سوي خدا و مربوط به خدا بداند و تا آن جا كه توان دارد تلاش نمايد امّا آن چه از توان او بيرون است به خدا واگذارد، و از الطاف جليّه و خفيّه او مدد بطلبد.[4]
پس از بيان اين مقدمه اينك به پاسخ سؤال شما ميپردازيم كه «چگونه ريشة توكل را در خويش بپرورانيم؟» براي پرورش ريشه توكل بايد به اين نكات توجه كنيم:
1. تقويت ايمان
توكل يكي از اركان ايمان است، بنابراين رابطه عميق و تنگاتنگ با ايمان دارد، در قرآن نيز توكل در مورد افراد مؤمن مطرح شده است. پس يكي از عوامل اصلي و مهم در ايجاد ريشه توكل در خويش اين است كه «ايمان به خدا» تقويت كنيم و رفتارهايي كه ريشه در ايمان با خدا دارد مكرراً انجام شود تا هم ايمان تقويت شود و هم توكل افزايش يابد.
2. يقين به حقانيت خداوند
يكي ديگر از عوامل مهم در پيدايش و شكل گيري ريشه توكل به خدا اين است كه سعي كنيم در ايمان و باورهاي اعتقادي خود به مرحلة يقين نايل شويم. يعني در حقانيت خداوند ربوبيت تكويني و تشريعي او شكلي نداشته از نظر ايمان ثابت قدم باشيم. علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره ميفرمايد: «التوكّل من قوّة اليقين»[5] توكل نتيجه يقين است، و در يك كلمه رفتارهايمان حاكي از ايمان و اعتقادمان به خدا باشد.
3. قطع طمع از ديگران
نكته مهمي كه در توكل مطرح است، اين است كه از غيرخدا قطع طمع نموده و چشم اميد ما فقط به خدا باشد. زيرا در بينش توكل مدارانه همه كارها به دست خدا است و ديگران در نتيجه بخشي كارها نقش مستقلي ندارند. انسان اگر چشم اميدش به غير خدا باشد، در وي وابستگي ايجاد ميشود و باعث پايين آمدن حرمت و ارزش و كرامت انساني وي ميگردد. خداوند در قرآن ميفرمايد: «و من يتوكل علي الله فهو حسبه»[6] هر كه بر خداوند توكل نمايد، خداوند او را كفايت ميكند، در روايتي آمده است كه: پيامبر گرامي اسلام معناي توكل را از جبرئيل سؤال كرد. جبرئيل گفت: معناي توكل اين است كه انسان يقين كند، به اين كه سود و زيان عطا و منع به دست مردم نيست و بايد از مردم نااميد بود و اگر بندهاي به اين مقام برسد كه بداند جز براي فداكاري انجام ندهد و جز او به كسي اميدوار نباشد و از غير او نهراسد و غير از خدا چشم طمع به كسي نداشته باشد، اين همان توكل بر خداست».[7]
از اين روايت استفاده ميشود كه اگر بخواهيم توكل را در خود پرورش دهيم، بايد از ديگران قطع طمع نماييم و فقط به خداوند اميدوار باشيم. زيرا رزق و روزي ما از سوي خداست و خداوند تضمين نموده است كه همه بندگانش را روزي دهد. علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: معناي توكل اين است كه انسان رزق و روزياش را از سوي خدا بداند.[8]
4. از هيچ كسي جز خدا ترس و بيم نداشته باشيم
يكي ديگر از عوامل مؤثر در پيدايش روحيه توكل اين است كه سعي كنيم از هيچ كس جز خدا بيم و هراس نداشته باشيم. در روايات متعدد به اين نكته اشاره شده است كه اگر ميخواهيد به مقام توكل نايل شويد بايد به غير از خدا از هيچ كسي بيم و هراس نداشته باشيد: «من التوكل ان لا تخاف مع الله غيره».[9] در توكل اين حقيقت نهفته است كه انسان به جز خدا از كسي هراسي نداشته باشد. اين حقيقت در زندگي پيامبران، ائمه اطهار و افراد شايسته كاملاً مشهود است كه با نيروي توكل در برابر قدرتهاي بزرگ مقاومت نمود و از هيچ كسي جز خدا خوف و هراسي نداشتند.
5. راضي بودن از وضع زندگي
فردي كه ميخواهد به مقام توكل دست پيدا كند بايد از آنچه خداوند براي او مقدر داشته است، احساس رضايت داشته باشد. اگر خداي نكرده نسبت به مقدرات الهي بدبين باشيم و تصور ما اين باشد كه خداوند چرا ما را در چنين وضعيتي قرار داده است، نميتوانيم توكل را در خويش پرورش دهيم، در اين صورت توكل فقط به صورت سطحي و در حدّ ادّعا امكان دارد. امّا توكل واقعي كه در حالات و رفتار ما نيز اثر داشته باشد، ممكن نيست.
خلاصه آن كه براي ايجاد و پرورش توكل بايد ايمان و يقين را در خويش تقويت نموده، از غير خدا قطع طمع نماييم و به جز خدا از هيچ كسي بيم و هراس نداشته باشيم. اعتماد ما فقط به خدا باشد و همه كارها را از سوي او بدانيم و نيز نسبت به مقدرات الهي راضي باشيم.
نكتهاي كه در پايان لازم است يادآوري شود اين كه: برخي فكر ميكنند معناي توكل اين است كه همه كارها را به خدا واگذار كنيم و خود ما از تلاش و كوشش دست برداريم. در حالي كه اين برداشت از توكل كاملاً اشتباه ميباشد. زيرا آيات و رواياتي فراواني وجود دارد كه ما را به تلاش و كوشش در امورات زندگي و استفاده از ابزار و امكانات طبيعي سفارش نموده است، خداوند ميفرمايد: «وَ أَنْ ليس للانسان الّا ما سعي»[10] و اين كه براي آدمي جز آن كه به سعي و عمل خود انجام داده، ثواب و جزايي نخواهد بود. بنابراين معناي توكل اين است كه نهايت تلاش و كوشش مان را در جهت كسب روزي و رسيدن به اهداف مورد نظر به كار گيريم، امّا نتيجه كار را به خدا واگذار نماييم
معرفي كتاب.
1. ملامحسن فيض كاشاني، اخلاق حسنه، ترجمه: محمد باقر ساعدي، انتشارات پيام،آزادي، 1362.
2. محمد رضا مهدوي كني، نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، نشر فرهنگ اسلامي، چ چهارم، 1374.
3. آيت الله مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسة الامام علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ ، چ اوّل، 1378، فصل 12 و13.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مائده، آية 23؛ توبه، آية 51.
[2] . آل عمران، آية 122.
[3] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، دفتر انتشارات اسلامي، چ اوّل، 1363، ج 10، ص 674.
[4] . آيت الله مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسة الامام علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ ، چ اوّل، 1378، ج 2، ص 265.
[5] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چ اوّل، 1363، ج 10، ص 680.
[6] . طلاق، آية 3.
[7] . محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، چ بيروت، ج 68، ص 138.
[8] . محمدي ري شهري، همان، ص 676.
[9] . محمدي ريشهري، همان، ص 677.
[10] . نجم، آية 39.
قبل از آن كه به پاسخ سؤال شما بپردازيم، لازم است در مورد اهميت توكل به خدا و تعريف آن به اجمال اشاره كنيم.
اهميت توكل از نظر آيات و روايات
خداوند در موارد متعدد توكل برخدا را از ويژگيهاي افراد با ايمان ميداند و ميفرمايد: و علي الله فتوكّلوا ان كنتم مؤمنين؛[1] برخدا توكل كنيد اگر ايمان داريد». و يا اين كه: «و علي الله فليتوكل المؤمنون؛[2] افراد با ايمان بايد تنها برخدا توكل كنند». در روايات نيز از «توكل» به معناي يكي از اركان ايمان ياد شده است.[3]
حقيقت و معناي توكل
حقيقت توكل اين است كه انسان كارهاي خودش را به خدا واگذار كند و همه چيز را از سوي خدا و مربوط به خدا بداند و تا آن جا كه توان دارد تلاش نمايد امّا آن چه از توان او بيرون است به خدا واگذارد، و از الطاف جليّه و خفيّه او مدد بطلبد.[4]
پس از بيان اين مقدمه اينك به پاسخ سؤال شما ميپردازيم كه «چگونه ريشة توكل را در خويش بپرورانيم؟» براي پرورش ريشه توكل بايد به اين نكات توجه كنيم:
1. تقويت ايمان
توكل يكي از اركان ايمان است، بنابراين رابطه عميق و تنگاتنگ با ايمان دارد، در قرآن نيز توكل در مورد افراد مؤمن مطرح شده است. پس يكي از عوامل اصلي و مهم در ايجاد ريشه توكل در خويش اين است كه «ايمان به خدا» تقويت كنيم و رفتارهايي كه ريشه در ايمان با خدا دارد مكرراً انجام شود تا هم ايمان تقويت شود و هم توكل افزايش يابد.
2. يقين به حقانيت خداوند
يكي ديگر از عوامل مهم در پيدايش و شكل گيري ريشه توكل به خدا اين است كه سعي كنيم در ايمان و باورهاي اعتقادي خود به مرحلة يقين نايل شويم. يعني در حقانيت خداوند ربوبيت تكويني و تشريعي او شكلي نداشته از نظر ايمان ثابت قدم باشيم. علي ـ عليه السّلام ـ در اين باره ميفرمايد: «التوكّل من قوّة اليقين»[5] توكل نتيجه يقين است، و در يك كلمه رفتارهايمان حاكي از ايمان و اعتقادمان به خدا باشد.
3. قطع طمع از ديگران
نكته مهمي كه در توكل مطرح است، اين است كه از غيرخدا قطع طمع نموده و چشم اميد ما فقط به خدا باشد. زيرا در بينش توكل مدارانه همه كارها به دست خدا است و ديگران در نتيجه بخشي كارها نقش مستقلي ندارند. انسان اگر چشم اميدش به غير خدا باشد، در وي وابستگي ايجاد ميشود و باعث پايين آمدن حرمت و ارزش و كرامت انساني وي ميگردد. خداوند در قرآن ميفرمايد: «و من يتوكل علي الله فهو حسبه»[6] هر كه بر خداوند توكل نمايد، خداوند او را كفايت ميكند، در روايتي آمده است كه: پيامبر گرامي اسلام معناي توكل را از جبرئيل سؤال كرد. جبرئيل گفت: معناي توكل اين است كه انسان يقين كند، به اين كه سود و زيان عطا و منع به دست مردم نيست و بايد از مردم نااميد بود و اگر بندهاي به اين مقام برسد كه بداند جز براي فداكاري انجام ندهد و جز او به كسي اميدوار نباشد و از غير او نهراسد و غير از خدا چشم طمع به كسي نداشته باشد، اين همان توكل بر خداست».[7]
از اين روايت استفاده ميشود كه اگر بخواهيم توكل را در خود پرورش دهيم، بايد از ديگران قطع طمع نماييم و فقط به خداوند اميدوار باشيم. زيرا رزق و روزي ما از سوي خداست و خداوند تضمين نموده است كه همه بندگانش را روزي دهد. علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: معناي توكل اين است كه انسان رزق و روزياش را از سوي خدا بداند.[8]
4. از هيچ كسي جز خدا ترس و بيم نداشته باشيم
يكي ديگر از عوامل مؤثر در پيدايش روحيه توكل اين است كه سعي كنيم از هيچ كس جز خدا بيم و هراس نداشته باشيم. در روايات متعدد به اين نكته اشاره شده است كه اگر ميخواهيد به مقام توكل نايل شويد بايد به غير از خدا از هيچ كسي بيم و هراس نداشته باشيد: «من التوكل ان لا تخاف مع الله غيره».[9] در توكل اين حقيقت نهفته است كه انسان به جز خدا از كسي هراسي نداشته باشد. اين حقيقت در زندگي پيامبران، ائمه اطهار و افراد شايسته كاملاً مشهود است كه با نيروي توكل در برابر قدرتهاي بزرگ مقاومت نمود و از هيچ كسي جز خدا خوف و هراسي نداشتند.
5. راضي بودن از وضع زندگي
فردي كه ميخواهد به مقام توكل دست پيدا كند بايد از آنچه خداوند براي او مقدر داشته است، احساس رضايت داشته باشد. اگر خداي نكرده نسبت به مقدرات الهي بدبين باشيم و تصور ما اين باشد كه خداوند چرا ما را در چنين وضعيتي قرار داده است، نميتوانيم توكل را در خويش پرورش دهيم، در اين صورت توكل فقط به صورت سطحي و در حدّ ادّعا امكان دارد. امّا توكل واقعي كه در حالات و رفتار ما نيز اثر داشته باشد، ممكن نيست.
خلاصه آن كه براي ايجاد و پرورش توكل بايد ايمان و يقين را در خويش تقويت نموده، از غير خدا قطع طمع نماييم و به جز خدا از هيچ كسي بيم و هراس نداشته باشيم. اعتماد ما فقط به خدا باشد و همه كارها را از سوي او بدانيم و نيز نسبت به مقدرات الهي راضي باشيم.
نكتهاي كه در پايان لازم است يادآوري شود اين كه: برخي فكر ميكنند معناي توكل اين است كه همه كارها را به خدا واگذار كنيم و خود ما از تلاش و كوشش دست برداريم. در حالي كه اين برداشت از توكل كاملاً اشتباه ميباشد. زيرا آيات و رواياتي فراواني وجود دارد كه ما را به تلاش و كوشش در امورات زندگي و استفاده از ابزار و امكانات طبيعي سفارش نموده است، خداوند ميفرمايد: «وَ أَنْ ليس للانسان الّا ما سعي»[10] و اين كه براي آدمي جز آن كه به سعي و عمل خود انجام داده، ثواب و جزايي نخواهد بود. بنابراين معناي توكل اين است كه نهايت تلاش و كوشش مان را در جهت كسب روزي و رسيدن به اهداف مورد نظر به كار گيريم، امّا نتيجه كار را به خدا واگذار نماييم
معرفي كتاب.
1. ملامحسن فيض كاشاني، اخلاق حسنه، ترجمه: محمد باقر ساعدي، انتشارات پيام،آزادي، 1362.
2. محمد رضا مهدوي كني، نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، نشر فرهنگ اسلامي، چ چهارم، 1374.
3. آيت الله مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسة الامام علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ ، چ اوّل، 1378، فصل 12 و13.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مائده، آية 23؛ توبه، آية 51.
[2] . آل عمران، آية 122.
[3] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، دفتر انتشارات اسلامي، چ اوّل، 1363، ج 10، ص 674.
[4] . آيت الله مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، مدرسة الامام علي ابن ابي طالب ـ عليه السّلام ـ ، چ اوّل، 1378، ج 2، ص 265.
[5] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چ اوّل، 1363، ج 10، ص 680.
[6] . طلاق، آية 3.
[7] . محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، چ بيروت، ج 68، ص 138.
[8] . محمدي ري شهري، همان، ص 676.
[9] . محمدي ريشهري، همان، ص 677.
[10] . نجم، آية 39.
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}